به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه فرزندش رو دید و
ماشین رو داد دست فرزندش و در حالی که چشماش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !
- به سلامتی پدری که «نمیتوانم» را در چشمانش زیاد دیدیم، ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!!
- به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید، اما واسه خیلیها پدری کرد
- به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه، میره کارگری برای سیرکردن شکم بچهاش ، اما بچهاش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !
- سلامتی اون پدری که شادیشو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصهشو با سیگار و دودش . . .
- به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..
- پدرم هر وقت میگفت "درست میشود"... تمام نگرانیهایم به یک باره رنگ میباخت...!
- پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!! پدر دستشو میندازه دور گردن پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه: من..!! ... ... ... پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!! پسر میگه : بازم من شیرم ...
پدر عصبی میشه، دستشو از رو شونه پسرش برمیداره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟ پسر میگه : بابا تو شیری...!!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من، حالا میگی تو ؟؟
پسر میگه : آخه دفعههای قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...
- وقتی پشت سر پدرت از پلهها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه... و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصههای تو هستش ، دلت میخواد بمیری...
- پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشتهها هم میتوانند مرد باشند !
- خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار میشود اما زودتر از او به خانه برمیگردد؛ به سلامتی هر چی پدره . . .
- به یاد تمام پدرها و مادرهای عزیزمان که چشمشون به دیدن دوباره ماهاست.
- به یاد تمام آنها چه آنهایی که هنوز بین ما هستند و ما قدرشان را نمیدانیم و چه آنهایی که ما از دستشان داده ایم و جایشان بین ما خالیست . (صلوات و فات