دنیای این روزهای من ...

از۲۵ مرداد زندگی روی دیگری بمن نشان داد

دنیای این روزهای من ...

از۲۵ مرداد زندگی روی دیگری بمن نشان داد

داستان های من و بابام

بابام بهم پول داده برم خرید

میگم تو که پول می دی یه کم بیشتر بده ، زیاد اومد بر می گردونم ، من بچه تم مثلا!!!

می گه که: تو دنیای منی اما! به دنیا اعتمادی نیست!!!

من که کاملا قانع شدم خبری از افق هم نیست بریم توش محو شیم...

به زن بودن خود افتخار کنید...چرا؟؟

1- هیچ وقت مجبور نیستی به تعدادموهای سرت بری خواستگاری. کافیه فقط یه "بله" کوچولو بگی اونم با هزار منت و ناز و کرشمه.

2- به سادگی آب خوردن می تونی چند تا پسر رو تو کوچه به جون هم بندازی. (روشش رو خود خانما بهتر می دونن.پس نیازی به نوشتن نیست!)

3- لازم نیست صبح به صبح صورتتو اصلاح کنی.

بگذریم!!!

4- هیچ وقت از بوی گند زیربقل خودت عق نمی زنی.

5- مجبور نیستی وقت دستشویی رفتن زیر آواز بزنی که اهالی خونه، بقیه صداهای نافرم رو نشنون.

طرز تهیه پیژامه برای آقایون!

پارچه‌ می‌خریم ‌(تترون‌ راه‌ راه)، به‌ خانه‌ می‌بریم‌.
پیژامه‌قبلی‌ را که‌ مادرتان‌ دوخته‌ روی‌ پارچه‌ گذاشته‌ آنرا می‌برید. به‌ خاط‌ر داشته‌ باشید که‌ پارچه‌ را دو لایه‌ کرده‌ باشید. قبل‌ از اینکه‌ قسمت‌ کشدار را ببری‌، سه‌ چار انگشت‌ جا بذار، چون‌ بعد باید خم‌ شود تا کش‌ رد شود. این‌ را برای‌ همه‌ لبه‌ها بکن‌.
پیژامه‌ قبلی‌ را برداشته‌ در کمد قرار بدهید تا مادر آشفته‌ نشود. نخ‌ سوزن‌ آورده‌ پارچه‌را کوک‌ بزنید. (کوک‌ زدن‌ یعنی‌ رد کردن‌ موقت‌ نخ‌ از لای‌ پارچه‌) از لای‌ در سرک‌ بکشید تا مادر بزرگتان‌ از راه‌ سر نرسد (چرخ‌ خیاطی‌ مال‌ مادر بزرگ‌ است‌).
بعد از دوختن‌، نوبت‌ کش‌‌اندازی‌ است‌. کش‌ را می‌اندازیم‌، به‌ این‌ صورت‌ که‌ سنجاق‌ قفلی‌ را به‌ سر آن‌ گره‌ زده‌، کشان‌ کشان‌ از سوراخ‌ کمر پیژامه‌ عبور بدهید. یادتان‌ باشد سنجاق‌ قفلی‌ را پس‌ از خاتمه‌ کار به‌ چارقد مادربزرگ‌ ارجاع‌ دهیم‌.
 

نکات‌ مهم
1- برای‌ جلوگیری‌ از عدم‌ سایش‌ سرزانوها، از چهار دست‌ و پا رفتن‌ بپرهیزید.
2- در صورت‌ پاره‌ شدن‌ کش‌، پیژامه‌ سقوط‌ خواهد کرد.
3- حضور در اماکن‌ عمومی‌ با پیژامه‌ خلاف‌ شئونات‌ اجتماعی‌ است‌.
4- پیژامه‌ نیز مانند مسواک‌ و عینک‌، از لوازم‌ شخصی‌ شماست‌، از تعارف‌ آن‌ بپرهیزید.
5- قبل‌ از اینکه‌ پیژامه‌ قبلی را روی‌ پارچه‌ بگذارید، کش‌ آنرا خارج‌ کنید تا کمرش‌ تنگ نشود

باباهه ما داریم!!!

بــابـــام یهههههــو اومـــد تو اتاقــــم بهـــم گفـــــــت :

تـــو کـــه چــشــمات خیــلــی قــشنـــــــــگه

تــو کـــه چشـــمات خیــلی عجــــــــــــــــیبه!

تـــو کـــه ایـــن هــمـــه نگـــاهــت واســـه چشــمام گرمـــو نجـــیبه

مــن یهــو ذوق مرگ شـــدم تـــا به خـــودم اومـــدم دیــــدم. . .

دارم ماشــــین بابامو لنــــگ میکشــــم!

نفهـــمیــدم چــــی شـــد !!

سیر تکاملی رفتار با دختر ها در خانواده

سال 1320:

مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟

زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…

مرد (با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!

– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …

سال 1350:

مرد : چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بوکونی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کونم…

زن: آقا، تورو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…

مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…

– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …

سال1390:

مرد: کجا ؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون مثه جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می کنن) و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ می کشمت. من… تو رو… می کشم…

زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).

مرد: من… اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شلوارو پائین تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره… !!! (لطفا بد برداشت نکنید !!! )

سال 1400:

زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ مامی. باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…

بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو میبخشه !!!

راز عشق

مهمونی بودم دیدم یک پیرمرد بعد هفتاد سال زندگی با زنش صدا ش میکنه


" عسلم عشقم عزیزم"


توی یک فرصت از ش پرسیدم راز عشق تون چیه؟


گفت:


ده سالیه که اسم این پتیاره یادم رفته اگر بفهمه جرم میده

ا حالا دقت کردین که..

ا حالا دقت کردین که...

دقت کردین هر معلمی که میومد میگفت شما بدترین کلاسی بودین که تاحالا داشتم؟



تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ !!



دقت کردین بزرگترین دروغ پشت تلفن چیه .......سلام رسوندن بچه ها.....

 


تا حالا دقت کردین وقتى سر سفره نشستى به یارو میگى نمک بده اول واسه خودش میریزه بعد میده به تو..!!!


دقت کردین: وقتی حوصله ات سر میره اولین جایی که میری سر یخچاله!!!!!!؟؟؟


 

تا حالا دقت کردین وقتی نصف شب تلویزیون رو روشن می کنی ولوم تا ته زیاده  !!

 

 

تا حالا دقت کردین وقتی موبایل نو میخری هی از دستت میوفته ولی بعد از چند وقت دیگه نمیوفته !

 

 

تا حالا دقت کردین صدای دزدگیر ماشینو همه میشنون بجز خود صاحب ماشین !
{ مخصوصاً نصف شب }

 

 

تا حالا دقت کردین وقت رانندگی به محض اینکه احساس میکنیم راه رو گم کردیم ، اول اون ضبط ماشین رو کم میکنیم !

 

 

 

تا حالا دقت کردین  تا تقویم سال جدید می گیریم اولین چیزی که می بینیم تاریخ تولدمونه که ببینیم چند شنبه میشه !

 

 

تا حالا دقت کردین خارجیا تو آسانسور همه رو به در آسانسور وایمیسن ولی ما ایرانیا رو به هم !

 

 

تا حالا دقت کردین مامانا بعضی وسایلشونو یه جاهایی قایم میکنن که اگه ده تا گروه تجسس هم بیاد نمیتونن پیداش کنن !

 

 

تا حالا دقت کردین وقتی برمیگردیم خونه و میخوایم اون چیزی رو که جا گذاشتیمُ برداریم ، با زانو و با زحمت زیاد میریم تو خونه که فرش کثیف نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم !

 

 

تا حالا دقت کردین  وقتی امتحانی یک کاری انجام میدین خوب در میاد ! اما وقتی که موقع انجام همون کار برای مقصود اصلی می رسه گند کشیده میشه به همه چی !

 

 

تا حالا دقت کردین هرچی کنترل تلویزیون از دسترس دورتره ، برنامه ی درحال پخش جذاب تره !

 

 

تا حالا دقت کردین ﺍﻳﻨﺎﻳﯽ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻴﺸﻴﻨﻦ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺣﺎﺿﺮﻥ ۴۵ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻛﻤﺮﺑﻨﺪ ﺍﻳﻤﻨﯽ ﺭﻭ ﺑﮕﻴﺮﻥ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﻥ ﻭﻟﯽ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻠﺒﻴﻠﻜِﺸﻮ ﺟﺎ ﻧﻨﺪﺍﺯﻥ !
ﮐﻼ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺻﺒﻮﺭﯾﻦ ، خسته نباشن

راه های زهر کردن سفر به همسفران

اگر خدای ناخواسته تصادف کردید در حالی که بقیه سعی می‌کنند آرامش‌شان را حفظ کنند یا غش کنید یا هوار بزنید یا با راننده دعوا کنید و او را مقصر بدانید تا بیشتر مضطربش کنید. اگر خودتان راننده هستید، همین برخورد را با دیگران داشته باشید.

ادامه مطلب ...

حرف بی حساب

اینقدری که "لاک"به یه دختر اعتماد به نفس میده،شمشیر فولادی به یه سامورایی نمیده




غصه هیچوقت سراغ من نمیاد ، هیچوقت ؛ در واقع هیچوقت نرفته که بخواد بیاد ، الانم اینجاست … سلام کن به عمو ادامه مطلب ...

دعا

به خواهر زادم میگم دعا کن برام ، دعای بچه ها زود اجابت میشه …
میگه :دِ نَه دِ اگه دعای بچه ها اثر داشت
وقتی که من چهار سالم بود و تو  بهم گفتی مو های عروسکت خوشگلتو کوتاه کن دوباره در میاد  ، باید میمردی

من

ارکجاهستم.باشم به درک
من که بایدبروم
پنجره.فکر.هوا.عشق.زمین مال خودت
من نمی دانم نان خشکی چه کم ازمجری دیواردارد؟
تیپ رابایدزد
جوردیگراما.....
کاررابایدجست
کاربایدخوده پول.کاربایدکم وراحت باشد
فک وفامیل که هیچ....باهمه مردم شهرپی کاربایدرفت
بهترین چیزاتاقی ست که ازدسته چک وپول پراست
پول رازیرپل ومرکزشهربایدجست!!
سیرخندان یک نفر.سوییچم کو؟؟

دل نوشته های حسین پناهی

شوق به هوا

به ساعت نگاه میکنم

حدود سه نصف شب است

چشم میبندم که مبادا چشمانت را

از یاد برده باشم

و طبق عادت کنار پنجره میروم

سوسوی چند چراغ مهربان

و سایه کشدار شبگردان خمیده

و خاکستری گسترده بر حاشیه ها

و صدای هیجان انگیز چند سگ

و بانگ آسمانی چند خروس

از شوق به هوا میپرم چون کودکیم

و خوشحال که هنوز

معمای سبز رودخانه از دور

برایم حل نشده است

آری از شوق به هوا میپرم

و خوب میدانم

سال هاست که مرده ام ...

ما

ه روز یه پسره از خدا میپرسه: خدا چرا این دخترا رو خوشگل آفریدی ؟

 خدا میگه تا شما دوستشون داشته باشین.

 پسره میگه خب پس دیگه چرا اینقدر خنگ آفریدیشون ؟ (خنگ خودتی)

خدا میگه برا اینکه اونها هم شما رو دوست داشته باشن

انواع مرد

روپایی:یه زن داره یه دوست دختر(زنشو بیشتر از دوست دخترش دوست داره) 

مرد امریکایی: یه زن داره یه دوست دختر(دوست دخترشو بیشتراز زنش دوست داره)

 مرد ایرانی:یه زن داره سی تا دوست دختر(مامانشو  رو از همه بیشتر دوست داره)

ما و اعراب

عراب به ما اموختند بجای خوراک بگوییم غذا که خود به ادرار شتر میگویند.
اعراب به ما اموختند برای شمارش خودمان بجای تن از نفر که برای حیوانات استفاده میکنند بکار ببریم.
اعراب به ما اموختند بجای واق واق سگ بگوییم پارس که نام اولیه سرزمینمان است.
اعراب به ما اموختند بگوییم شاهنامه اخرش خوش است چون اخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست میخورند.
ایا وقت ان نرسیده (فرهنگ ریشه ای) خود را از اینهمه نا اگاهی رها کنیم

دنیا


دنیا کوچیکــــــه

روزهـــــــا کوتاست

وقت تنگـــــــه

دلهــــــــا خستست ،

حیفه روزا بیان و برن و

به هم محبت نکنیم

حتی در حد یک ســـــــلام

یک لبخنــــــــد و یک کلام

افق

هزار بار گفتم همه باهم نرین تو افق :|
.
.

.

.

.

.


فانتزیا قاطی میشه کفاصطا :|


بیچاره دوستم پراید میخواسته حامله شده

خــو حالا چیکارش کنیم عای

والا

کی از دشواری های زندگیم اینه که وقتی تو اتوبوس یا خیابونم و یه چیز خنده دار یادم میاد بتونم به راحتی نیشمو ببندم ))))لامصب هی لبت کشششششش میاد....

عاقاااا  خو ملت ک نمیگن  این یاد یه چی خنده دار افتاده  ملت میگن طرف خُل عاقا راه حل دارین بسم الله. .

جملات کاملا بی ربط

پـــسره 11 سالشه تــوی اســتاتوس نوشــته شــاخ نیــستم

ولی شــاخ میشکونم

ادامه مطلب ...

خـــطاب بــه اون دخـــتره 13 ســاله!!! کــه استـــاتوس زده:
"خـــیلی ســختــه عــشقــتو در حــالی ببیــنی کــه دســـته یــه دختـــره دیـــگه رو گرفـــته قــدم مــیزنــن......."
مـــا هــم ســنه تـــو بــودیم...
یــه چـــوبــه بـــلند مـــیذاشتیم لای پـــامون
مـــیدویــیدیم مـــیگفــتیم:پــــیتــکو پـــیتــکو..؟؟!!!

باران

برکت پروردگار مثل بارونه ، اگر خیس نمی شم ، جام رو عوض می کنم ...
The blessing of GOd is similar to rain. If I don't get wet, I change my place

این روز ها فقط زنده ام تا دیگران زندگی کنند

این روز ها فقط زنده ام تا دیگران زندگی کنند

وقتی نه دستی برای گرفتن است،


نه آغوشی برای گریه،

نه شانه ای برای تکیه؛

انتظار نداشته باش خنده ام واقعی باشد مادر !!!

می خندم تا تو آرام باشی…

این روز ها فقط زنده ام تا دیگران زندگی کنند

حرف مفت

به مونالیزا بگید اگه چیزی هست بگه ما هم بخندیم … :|
ادامه مطلب ...

زندگی را نمی فهمیم اگر...

زندگی را نخواهیم فهمید اگر ...
از همه گل‌های سرخ دنیا متنفر باشیم، فقط چون در کودکی وقتی خواستیم گل‌سرخی را بچینیم، خاری در دستمان فرو رفته است.

ادامه مطلب ...

چرند و پرند

دختره میره تعلیم رانندگی … ازش میپرسند چطور بود ؟ میگه : بد نبود ! اما معلمش خیلی مذهبی بود. میگن : واسه چی؟ میگه : والا من هر کاری میکردم هر جایی میپیچیدم میگفت : یا اباالفضل …یا حضرت عباس…یا امام حسین

ادامه مطلب ...

آتش

سه نفر رو می خواستند اعدام کنند.
نفر اول رو می برن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه... آماده... هدف...
ناگهان اعدامی فریاد می زنه: زلزله!!! همه سربازان فرار می کنند و خودشون رو روی زمین می اندازند و اعدامی فرار می کنه.
نفر دوم رو می برن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه... آماده... هدف...
ناگهان اعدامی فریاد می زنه: طوفان!!! همه سربازان فرار می کنند و تا در محل امنی پناه بگیرن و اعدامی فرار می کنه.
نفر سوم رو می برن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه... آماده... هدف...
ناگهان اعدامی فریاد می زنه: آتش

می ترسم

نعره هیچ شیری...


خانه چوبی را تخریب نمی کند


من از سکوت موریانه می ترسم

فقر

فقر اینه که 20 تا النگو توی دستت باشه و 20 تا دندون خراب توی دهنت.

فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی‌های تو چی هستند،

بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون ...

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی

زندگی

این که نامش زندگیست من را کشت!


مانده ام آنکه نامش مرگ است با من چه می کند؟

کاربردهای مختلف «مردن» در فرهنگ بیانی ما:

برو بمیر: برو گمشو!


بمیرم برایت: خیلی دلم برایت می سوزد!


می میرم برایت: عاشقتم!


می مردی؟: چرا کار را انجام ندادی؟


مردی؟: چرا جواب نمی دهی؟


نمردیم و…: بالاخره اتفاق افتاد!


مردیم تا…: صبرمان تمام شد!

مرده: بی حال!


مردنی: نحیف و لاغر!


مردم: خسته شدم

اسب !!!

یه روز یه اسبه میره تو سیرک استخدام شه مدیر سیرک ازش میپرسه بلدی رو پاهات وایسی؟اسبه میگه نه. مدیره میگه میتونی یه هو 3 متر بپری بالا؟ میگه نه. مدیره میگه میتونی به بغل راه بری؟میگه نه.مدیره شاکی میشه میگه پس چه غلطی میتونی بکنی تو که هیچی بلد نیستی به درد نمیخوری چه کاری بلدی پس ؟؟اسبه میگه نفهم! من 2 ساعته دارم با تو حرف میزنم!!!!!!!!!!

مکر زن

زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟
میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را
طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد
سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد
و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به
خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم
و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم
و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد

انشای یک بچه دبستانی درباره خارجی ها

پدرم همیشه میگوید:

"این خارجی‌ها که الکی خارجی نشده‌اند، خیلی کارشان درست بوده که توی خارج راهشان داده‌اند"

البته من هم می‌خواهم درسم رابخوانم؛ پیشرفت کنم؛ سیکلم را بگیرم و بعد به خارج بروم. ایران با خارج خیلی فرغ دارد. خارج خیلی بزرگتر است. من خیلی چیزها راجب به خارج می‌دانم.

تازه دایی دختر عمه‌ی پسر همسایه‌مان در آمریکا زندگی می‌کند. برای همین هم پسر همسایه‌مان آمریکا را مثل کف دستش می‌شناسد. او می‌گوید: "در خارج آدم‌های قوی کشور را اداره می‌کنند"

مثلن همین "آرنولد" که رعیس کالیفرنیا شده است

ما خودمان در یک فیلم دیدیم که چطوری یک نفره زد چند نفر را لت و پار کرد و بعد... البته آن قسمت‌های بی‌تربیتی فیلم را ندیدیم اما دیدیم که چقدر زورش زیاد است، بازو دارد این هوا. اما در ایران هر آدم لاغر مردنی را می گذارند مدیر بشود. خارجی‌ها خیلی پر زور هستند و همه‌شان بادی میل دینگ کار می‌کنند. همین برج‌هایی که دارند نشان می‌دهد که کارگرهایشان چقدر قوی هستند و آجر را تا کجا پرت کرده‌اند.

ما اصلن ماهواره نداریم.   http://tabriz-patoogh.blogfa.com/

اگر هم داشته باشیم؛ فقط برنامه‌های علمی آن را نگاه می‌کنیم. تازه من کانال‌های ناجورش را قلف کرده‌ام تا والدینم خدای نکرده از راه به در نشوند. این آمریکایی‌ها بر خلاف ما آدم‌های خیلی مهربانی هستند و دائم همدیگر را بقل می‌کنند و بوس می‌کنند. اما در فیلم‌های ایرانی حتا زن و شوهرها با سه متر فاصله کنار هم می‌نشینند. همین کارها باعث شده که آمار تلاغ روز به روز بالاتر بشود.

در اینجا اصلن استعداد ما کفش نمی‌شود و نخبه‌های علمی کشور مجبور می‌شوند فرار مغزها کنند. اما در خارج کفش می‌شوند.

مثلاً این "بیل گیتس" با اینکه اسم کوچکش نشان می‌دهد که از یک خانواده‌ی کارگری بوده، اما تا می‌فهمند که نخبه است به او خیلی بودجه می‌دهند و او هم برق را اختراع می‌کند. پسر همسایه‌مان می‌گوید اگر او آن موقع برق را اختراع نکرده بود؛ شاید ما الان مجبور بودیم شب‌ها توی تاریکی تلویزیون تماشا کنیم.

از نظر فرهنگی ما ایرانی‌ها خیلی بی‌جمبه هستیم. ما خیلی تمبل و تن‌پرور هستیم و حتی هفته‌ای یک روز را هم کلاً تعطیل کرده‌ایم. شاید شما ندانید اما من خودم دیشب از پسر همسایه‌مان شنیدم که در خارج جمعه‌ها تعطیل نیست. وقتی شنیدم نزدیک بود از تعجب شاخدار شوم. اما حرف‌های پسر همسایه‌مان از بی بی سی هم مهمتر است.

ما ایرانی‌ها ضاتن آی کیون پایینی داریم. مثلن پدرم همیشه به من می‌گوید "تو به خر گفته‌ای زکی". ولی خارجی‌ها تیز هوشان هستند. پسر همسایه‌مان می‌گفت در آمریکا همه بلدند انگلیسی صحبت کنند، حتا بچه کوچولوها هم انگلیسی بلدند. ولی اینجا متعسفانه مردم کلی کلاس زبان می‌روند و آخرش هم بلد نیستند یک جمله‌ی ساده مثل I lav u بنویسند. واقعن جای تعسف دارد.

این بود انشای من

برای دانش آموزان عزیز

دیدی یه ساعت میشینی تو اتاقت درس میخونی 

مخت میپاشه ولی هیشکی نمیاد بگه خسته نباشی!

 ولی تا 3ثانیه، فقط 3 ثانیه گوشیتو برمیداری که smsتو چک کنی

 سریع بابائه یا مامانه میان تو اتاقو میگن: واقعا خسته نباشی

پدر پدر و بازهم پدر

 به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه فرزندش رو دید و

ماشین رو داد دست فرزندش و در حالی که چشماش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !


- به سلامتی پدری که «نمی‌توانم» را در چشمانش زیاد دیدیم، ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!!

- به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید، اما واسه خیلی‌ها پدری کرد

- به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف می‌پوشه، میره کارگری برای سیرکردن شکم بچه‌اش ، اما بچه‌اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !

- سلامتی اون پدری که شادی‌شو با زن و بچش تقسیم می‌کنه اما غصه‌شو با سیگار و دودش . . .

- به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..

- پدرم هر وقت می‌گفت "درست می‌شود"... تمام نگرانی‌هایم به یک باره رنگ می‌باخت...!

- پدر و پسر داشتن صحبت می‌کردن!! پدر دستشو می‌ندازه دور گردن پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟

پسر میگه: من..!! ... ... ... پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!! پسر میگه : بازم من شیرم ...

پدر عصبی میشه، دستشو از رو شونه پسرش برمی‌داره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟ پسر میگه : بابا تو شیری...!!

پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من، حالا میگی تو ؟؟

پسر می‌گه : آخه دفعه‌های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...

- وقتی پشت سر پدرت از پله‌ها میای پایین و می‌بینی چقدر آهسته میره ، می‌فهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح می‌کنه و دستش می‌لرزه ، می‌فهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو می‌خوره ، می‌فهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه... و وقتی می‌فهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه‌های تو هستش ، دلت می‌خواد بمیری...

- پدرم ،تنها کسی است که باعث می‌شه بدون شک بفهمم فرشته‌ها هم می‌توانند مرد باشند !

- خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می‌شود اما زودتر از او به خانه برمی‌گردد؛ به سلامتی هر چی پدره . . .

- به یاد تمام پدرها و مادرهای عزیزمان که چشمشون به دیدن دوباره ماهاست.

- به یاد تمام آن‌ها چه آن‌هایی که هنوز بین ما هستند و ما قدرشان را نمی‌دانیم و چه آن‌هایی که ما از دستشان داده ایم و جایشان بین ما خالیست . (صلوات و فات