دنیای این روزهای من ...

از۲۵ مرداد زندگی روی دیگری بمن نشان داد

دنیای این روزهای من ...

از۲۵ مرداد زندگی روی دیگری بمن نشان داد

چرند و پرند

دختره از پشت زد بـه ماشینم , پرو پرو اومده میگه:
آقا من 1 ساله رانندم, مقصر شمایین.. :|
خو آیینه دق اگه تو 1 ساله راننده ای, من از 2سالگی میشستم رو پاهای بابام ؛ اون گاز میداد, من فرمون میدادم تازه لایی ام میکشیدم....

با قیافه داغون و خسته به آینه خـیره بشم بگم بی مغـــــــــز دیگ اینجا آخر خطه,بعد یهو داد بزنم نــــــــــه !!!

بعدش با مُـشت بزنم آینه روبشکونم و سرم رو بذارم رو میز
(لامصب خـعلی کلاس داره مـث تو فیلما)

بعد یهو بابام بیاد و بگه زهر ماره نه,کوفته نه,ای مرض و نه,اسکله سادیسمی چرا آینه رو میشکونی,بزنم صدای سگ بدی؟؟؟

من زل بزنم تو چشاش بگم منو از زدن میترسونی؟
من دیگ آخر خطم برو از خدا بترس

و در کمال ناباوریی بابام کمربندو بکشه بیرون اینقدر منو بزنه که صدای سگ بدم جنازمو ببرن سمت افق 

 

 

 

 

 

 

 از صبح تا حالا یه کله دارم درس می خونم یه لحظه خواستم گوشیمو نگاه کنم ببینم ساعت چنده!یه دفه زرتی مامانم اومد تو اتاق و یه بشقاب پر میوه و تنقلات آورده بود، تا منو دید گفت «منو باش فکر می کردم بچم داره درس میخونه برم به تغذیش برسم، خاک تو سرت» در رو محکم بست و رفت بیرون!

اینم قیف من :|

اصن کلن از بیخ شامس ندارم

 

 

 

 دختره استاتوس گذاشته:
امروز یک شلوارک خریدم، حالا اومدم خونه تنگه ه ه ه ه ه...:((
من :|

خـــُــ حــالا نظـره شمـا رو به کامنت هـای پســرا جلب میکنم...

یکی از پسرا: الهی قربونِ اون پاهات بشم... ♥ :* :x
من :|

یک پسر دیگه:
ناراحت نشو عروسکم من خودم برات سایز بزرگشو میخرم... :*
بازم من :|

یک پسر دیگه: چرا عــآآخـه ملوسکم؟ نکنه کمی چاق شدی؟:((
من :|

یک پسر دیگه: ای جانم, اووف نشدی خودت؟
من :|

ینی تنها چیزی که منو آروم میکنه، اینه که هنوز گزینه حمله نظامی رو میز اوباماست  

 

 

 

 

داداش و خواهره دارن دنبال هم میدون.. بهشون میگم : عینه تام و جری از صبح تا شب فقط بیفتین دنبال هم.... مامانمم ازونور ییهو میگه :آره تو هم عین اون سگه ای که میاد حال هردوشونو میگیره ینی الله وکیلی شوما باشی شک نمیکنی ک بچه سرراهی هستی |-:زندگیه ما داریم عایا؟

یکی بیاد ما رو محو کنه خلاص شیم از دست این جماعت

 

 

 

 

 میگما بیاین پول بذاریم رو هم دوتا خونه واسه این کلید های "ژ" و "پ" بخریم!
اصن این دو تا تکلیفشونو با هم مشخص کنن!
یا تو اینور اون اونور یا اون اینور تو اونور! 
والا بغرعان،اصاب نذاشتن واسه ما این دوتا دیوونه  

 

 

 

دانشجویان عزیز به لحظات ملکوتی “غلط کردم از ترم بعد می خونم “نزدیک می شویم!!

 

بعضی ها پشت فرمون چنان با دقت، ظرافت و پشتکار عجیبی با انگشت دماغشون رو حفاری می کنن انگاری عسلویه ست الانه که نفت و گاز بزنه بیرون،!!!!

 

زنه با “جیگر” غذا درست میکنه, سرسفره میذاره به بچهاش میگه, اگه گفتین اسم این غذا چیه؟ یه راهنمایی میکنم , باباتون بیشتر اوقات منو به این اسم صدا میزنه ! دختره به پسره میگه نخوری ها..”تاپاله”س!!

 

بچه تازه به دنیا اومده و از بیمارستان آوردیم خونه خوابیده ،فامیلمون اومده میگه آخی خوابه ؟؟؟ پَ نَ پَ زدیمش تو شارژ ! دکترا گفتن ۱ – ۲ ساعت اول خوب بزارین شارژ بشه بعد ازش استفاده کنین وگرنه خوب گریه نمیکنه !!

 

مامانه ساعت 7 صبح میآد بالای سرپسرش میگه: رضاجون بلند شو باید بری مدرسه دیرمیشه.
رضا از زیر پتو میگه: نه من نمی خوام برم مدرسه اونجا هیچکس منو دوست نداره، بچه ها باهام بدن، معلما ازم متنفرن، حتی فراش مدرسه هم سایه ام با تیر میزنه.
مامانه میگه: آخه رضا جون نمیشه که نری مدرسه آخه ناسلامتی تو مدیر مدرسه ای!

 

کی از ملانصرالدین می پرسه چه جوری جنگ شروع می شه؟
ملا بدون معطلی یکی می زنه توی گوش طرف و میگه اینجوری!

جمشید از دوستش می پرسه: تو کجا به دنیا اومدی؟ دوستش می گه تو بیمارستان. جمشید می گه: آخی! مریض بودی؟

 

مادر : علی بیا اسفناج بخور آهن دارد
علی : آخر مادر جان الان آب خوردم می ترسم زنگ بزنم!
 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد